از عروسی خوبان و سهم عدالت برای محرومان
بهمن شفیق بهمن شفیق

 

سی سال است که ایران کشوری اسلامی است، نظامش جمهوری اسلامی کوخ نشینان و مستضعفان است، مرامش عدالت اسلامی است، مرادش حکومت عدل علی، رهبرش نظریه پرداز عدالت است و رئیس جمهورش عدالتخواه مهرورز. مجلسش، قوه قضائیه اش، شورای نگهبانش، بسیجش، پاسدارش همه و همه رهروان راه عدالتی اند که رهبرش ترسیم نموده است. اقتصادش اقتصاد اسلامی است که نه سرمایه داری است و نه سوسیالیستی، حتی اتاق بازرگانی اش و کارآفرینانش هم عدالتخواهند. همه در مبارزه با فسادند. نمایشی سوررئالیستی در صحنه ای به وسعت یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع. فقط حکایت غریبی است که در این گلخانه یاس برای خوبان می روید و یأس برای محرومان. «ضریب جینی دائما در حال نزول است» که ظاهرا نشان از کاهش شکاف طبقاتی دارد، اما تعداد ویلاهای تجار محترم و وکلا و پزشکان متخصص و مهندسین مجرب در کانادا رو به افزایش. کف دستمزد ماهانه سیصد هزار تومان است و قیمت هواپیمای شخصی چهار میلیارد تومان. و نظام همچنان عدالت خواه است و عدالت پرور. این هم عروسی خوبانش است. گزارش زیر را با هم بخوانیم تا بعد:

«… از چهارراه ولی عصر وقتی وارد خیابان جمهوری بشوید ، راسته مغازه‌ها متعلق به لباس‌های مجلسی عروسی و نامزدی است. کافی است کمی قیمت‌ها را بالا و پایین کنید تا یک آمار دستتان بیاید.

قیمت لباس‌های نامزدی که اکثرا با پارچه ساتن، تور و سنگ‌های تزئینی کار شده‌اند، بالای ۱۵۰ هزار تومان است و از قیمت لباس که بگذری، تور سر عروس که ساده‌ترین آن فقط یک تور ساده است و دور آن دوخته شده، زیر ۳۰ هزار تومان گیر نمی‌آید. بعضی فروشگاه‌ها ژورنال لباس‌ها را در ابتدا نشان می‌دهند تا مدل‌ها را ببینی و سفارش بدهی. لباس‌ عروس‌های مدل ۲۰۱۰ و با کمی چین و تور اضافه با ادامه لباس که روی زمین بکشد؛ قیمت لباس را ناگهان از مرز یک میلیون تومان می‌گذراند!

در حال حاضر قیمت لباس عروس در مناطق مختلف تهران با تفاوت های چشمگیر و تعجب برانگیزی مواجه است. مثلاقیمت خرید لباس عروس در مناطق جنوبی و مرکزی تهران مبلغی بین ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان برآورد می شود در حالی که قیمت همین لباس عروس در مناطق غرب، شرق و در نهایت شمال تهران از ۹۰۰ هزار تومان تا ۱۰ میلیون تومان و بیشتر متغیر است.

و اما کت و شلوار آقا دامادها در مناطق مرکزی و جنوبی شهر در ساده ترین طرح و ارزان ترین پارچه حدود ۷۰هزار تومان درمی آید و در مناطق شمال شهر گاه ۲۰برابر و بیشتر. نکته قابل تامل در خصوص قیمت لباس داماد در مناطق بالای شهر این است که در اکثر مناطق بالای شهر کت و شلوار دامادی کمتر از دستی ۲۰۰هزارتومان وجود ندارد و افرادی که در مناطق بالای شهر لباس داماد می خرند گاه تا ۴ میلیون تومان و بیشتر هم برای خرید یک دست کت و شلوار هزینه می کنند! (نوش جان فروشنده!)

آرایشگران مرد با اختصاص وقت ویژه برای عروس خانم ها

پس از طی این مراحل و خریدهای تکمیلی نوبت به آرایشگاه عروس خانم می رسد. آرایشگاه ها هم بسته به میزان شهرت، مبالغ متفاوت و البته قابل توجهی دریافت می کنند. این قیمت ها از ۲۰۰هزارتومان در آرایشگاه های معمولی و درجه دو سه شروع می شود و در آرایشگاه هایی که کمی اسم و رسم دارند و سند بالیدن به خودشان هم این است که دختر فلان مسئول و یا عروس بهمان نماینده مجلس برای عروسی اش اینجا را انتخاب کرده است مبالغی بالغ بر ۳میلیون تومان تنها برای شب عروسی دریافت می کنند. تازه حنابندان و پایتختی(!) جدا!

از آنسو آرایشگاه های مردانه ای در سطح تهران فعالیت می کنند که علاوه بر آرایش و همراهی داماد در مراسم عروسی، ایرادهای که در آرایش عروس به وجود آمده را نیز برطرف می کنند.

بنابر گفته یکی از این آرایشگران، انواع آرایش، گریم اعم از برداشتن ابرو، برنزه کردن، رنگ کردن پوست صورت و بدن و طراحی چهره به شکل بازیگران هالیوودی -که عکس‌شان را در آلبومی به مراجعه کنندگان نشان می دهد -خدماتی است که در این آرایشگاه ها انجام می شود.

یکی از مسوولان این آرایشگاه که در یکی از مناطق مرکزی تهران قرار دارد، مدعی است: «اگر مشکلاتی در آرایش عروس هم پیش بیاید به عنوان هدیه آن مشکلات را برطرف می کنیم؛ حتی موردی پیش آمده که تزییناتی را نیز بر بدن یک عروس نقاشی کردم تا نقصی که در لباس او وجود داشت، بر طرف شود

شما بگویید شب عروسی باران بیاید یا نه؟ هلی کوپتر می خواهید؟

رویای نزول باران الهی در به یادماندنی ترین شب زندگی بسیاری از جوانان را از همان کودکی به خوردن ته دیگ ترغیب کرده تا شاید بهترین شب زندگیشان با نزول این نعمت الهی پیوند بخورد. اما امروز آنهایی که پول بیشتری دارند، نیازی ندارند که سال های سال با ته دیگ خوردن رویاپردازی کنند.

به عنوان مثال اگر عروس و داماد بخواهند یک هواشناسی درست و حسابی انجام شود تا روز عروسی‌شان در آب و هوای بارانی، ابری، صاف همراه با نسیم وبرگزار شود، کلی فرق دارد با زمانی که تنها به یک مراسم عروسی بسنده می کنندالبته زوج های جوان طبقات مرفه پایتخت برایشان قیمت مهم نیست و هر چه بخواهند بدون پرسیدن قیمت سفارش می دهند.

حتما شنیده اید که می گویند عقد بعضی ها را در آسمان ها بسته اند. این جمله البته مال قدیم ها بود و الان دیگر مصداق ندارد. حالا انگار عقد خیلی ها در آسمان ها بسته می شود، به مدد هلی کوپتر های اجاره ای شرکت های خدمات هوایی.

خدمات هوایی با کادری حرفه ایانواع هلی کوپترهای هیوز” ۱ نفره، لاما” ۴ نفره و مدل های ۵ و ۳ نفره انجام فیلم برداری و عکاسی هوایی از عروس و دامادها، فیلم برداری برای ساختن کلیپ قبل از مراسم عروسی برای عروس و دامادها، این متن بخشی از آگهی یکی از این دست شرکت هاست. البته خدمات این گونه شرکت ها در همین حد متوقف نمی شود.

شما می توانید صحنه آشنایی تان را به سبک فیلم هندی های ۱ قرن پیش، لابه لای درختان یا لب ساحل جزیره کیش یا حتی شمال باز سازی کنید. البته به مدد هنر این دوستان خلاق! آن ها قول می دهند که صحنه های به یاد ماندنی برایتان به جای بگذارند.

لیموزین ضد گلوله و فورد پلاک موقت لطفا

اگر آدم ولخرجی نیستید و نمی‌خواهید برای یک شب مراسم عروسی، خانه خود را بفروشید که هیچ؛ ولی اگر چنین تصمیمی گرفتید کافی است سری به مراکز کرایه ماشین عروس بزنید و قیمتی از خودروها بگیرید. دوج کارتر ساعتی ۳۰ هزار تومان، پروشه کروک ساعتی ۴۰ هزار تومان، مدلی از نیسان پلاک موقت ۳۵ هزار تومان کرایه داده می شوند و یکی از مراکز کرایه ماشین عروس از فورد پلاک موقتی صحبت می کند که نمونه اش در تهران نیست و برای اجاره آن ساعتی ۶۵ هزار تومان باید هزینه کرد.

در مراکزی که ماشین عروس اجاره می دهند برای رمانتیک‌ها هم برنامه ای وجود دارد؛ البته کمی متفاوت با شرحی که در بالا رفت. تمام کارها را با ماشین خود انجام می دهند ولی هنگام ورود به محل برگزاری مراسم و گرفتن عکس، سوار بر کالسکه ای سفید با اسب سفید می شوند که برای ۲-۳ ساعت و طی مسافتی حداکثر ۲ الی ۳ کیلومتر حدودا ۴۰۰ هزار تومان باید پرداخت.

ببخشید این ژیگوی بره دقیقا یعنی چه؟!

همه مقدمه چینی ها و خریدهای عروسی یک طرف خود مراسم عروسی یک طرف. شاید در حال حاضر کمتر عروس و دامادی باشند که رضایت بدهند عروسیشان در منزل برگزار شود مگر اینکه خانه آنقدر بزرگ و مجلل باشد که بتواند پاسخگوی تمام میهمانان باشد. در حال حاضر تالارهای پذیرایی معمولامبلغی را بسته به اینکه در کدام محله قرار دارند به عنوان ورودی دریافت می کنند که در پایتخت از ۲۰۰هزار تومان تا یک میلیون تومان متغیر است. این مبالغ در روزهای آخر هفته و ایام تعطیل کمی بیشتر است. پس از آن هم برای هر نفر باید هزینه جداگانه پرداخت که این میزان هم از نفری ۳هزارتومان در مناطق مرکزی شهر شروع شده و در تالارهای بالای شهر گاهی به نفری ۹۰هزارتومان هم می رسد. البته در صورت تمایل به برگزاری مراسم در باغ با توجه به مساحت باغ و دنجی(!) آن هزینه ورودی از سه میلیون تا ۸میلیون تومان متغیر است.

سفارش میز غذای چند طبقه که در آن انواع غذای رژیمی و غیررژیمی گوشتی و سبزیجات دریایی، باقالی پلو، ژیگوبره، لازانیا، زرشک پلو، رولت فرانسوی، جوجه کباب و هزار مدل غذایی که می توان به یقین گفت نصف بیشتر میهمانان حتی نمی توانند اسم این غذاها را هم تلفظ کنند از جمله هزینه های متغیر این تالارها است البته اگر دلتان می خواهد که میهمانان حتما کباب بره بخورند باید از منوهای بالای ۵۰هزارتومان استفاده کنید. معلوم نیست یک نفر چقدر می تواند گرسنه باشد که فرصت کند در زمان نیم ساعت با آن حواشی ظاهری (بدون شرح!) از این غذاهایی که گاه نفری ۹۰هزارتومان برای آن هزینه شده است، بخورد!

ماندگار شوید آنهم با ۷ میلیون

پرداخت یک میلیون تومان برای ماشین عروس، دسته گل ۳۰۰هزارتومانی، گروه موسیقی ۴میلیونی و ریختن ۲۰هزار شاخه گل رز (به خاطر سن عروس و هوس مسخره و توصیه دخترخاله ترشیده اش!) زیر پای عروس و داماد در هنگام ورود به باغ و هزار مورد دیگر از جمله تدارکاتی است که مثلا برای بهتر برگزار شدن مراسم ازدواج از آنها بهره گرفته می شود.

اما ماندگارترین هزینه برای مراسم، بخش عکس و فیلمبرداری آن است. تمام هزینه هایی که به آنها اشاره شد، هزینه هایی هستند که پس از پایان جشن نشانی ندارند اما تنها عکس و فیلم از مراسم است که تا پایان عمر، طعم شیرین مراسم عروسی را در خاطره ها حفظ می کند. بسیاری از پایتخت نشینان با صرف هزینه ای بالغ بر ۷میلیون تومان گروههای ۵نفره عکاس و ۴نفره فیلم برداری به خدمت می گیرند تا تمام این ولخرجی ها و تجملات را در زیباترین شکل به ثبت برساند و گاه هم سر از ناکجا آبادهای مجازی دربیاورد

این گزارشی است که در سایت برنا درج شده است. سایت ابصار نیوز نیز آن را به نقل از برنا درج کرده است. برنا خبرگزاری سازمان ملی جوانان است. این سایتی است احمدی نژادی. ابصار نیوز نیز احمدی نژادی است و از معدود سایتهای این جریان است که فعلا از تیررس آیات عظام و حجج اسلام لاریجانی و اژه ای دور مانده است. این تنها گزارشی از این دست نیست که در سایتها و رسانه های این جریان منعکس می شود. اگر طرف مقابل عکسهای بیغوله های زاغه نشینان را آگراندیسمان می کند و رها کردن بیمار بی پول در بیابان، این طرف هم شام ۱۶۸ هزارتومانی برج میلاد را علم می کند. یکی فلاکت و فقر را پرچم کوبیدن دولت می کند، دیگری ثروت بیکران را ابزار در هم شکستن پایه طرف مقابل. بر اینجا هم همان قانونی حاکم است که در مبارزه با فساد دانه درشتها. یک طرف لیستی ۳۰۰ نفره از دانه درشتهای فاسد تحویل قوه قضائیه می دهد تا بعد در کمال تعجب نظاره کند که چگونه همان قوه قضائیه که آن لیست را به سطل آشغال انداخته است، به شکار دانه درشتهای طرف مقابل که اکنون رسما به نام جریان انحرافی شناخته شده است برخیزد. این جنگ قدرت است، آری. اما موضوع این جنگ، ابزاری که دو طرف به کار گرفته اند و به کار میگیرند، موضوع کار ماست. موضوع کار کمونیستها است، موضوع کار چپ عدالتخواه و برابری طلب است، موضوع کار جنبش کارگری است، موضوع کار چپ جامعه است. این موضوعی است که سالهاست مصادره و مسخ شده است. عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی تئاتری سوررئالیستی برای فریب تشنگان عدالت است و یک پرده دراماتیک این تئاتر در پیش است. هیچ به این فکر کرده اید که چرا هر چه انتخابات مجلس نزدیکتر می شود، افشای نابسامانی های اجتماعی از سوی مسببین همین نابسامانی ها افزایش می یابد؟ این گونه است که می توانند چپ جامعه را خلع سلاح کنند. زمانی که ماجرای مبارزه با امپریالیسم مطرح بود با اشغال سفارت آمریکا این کار را کردند، بعد که آزادی های اجتماعی عمده شد با توسعه سیاسی و جامعه مدنی سید خندان آن را ربودند و حالا هم که روح عدالتخواهی جهان عرب را دگرگون کرده است و به قلب سرمایه داری پیشرفته نیز راه یافته است، بر موضوع عدالت چنگ انداخته اند. یک چیز را نباید هیچگاه فراموش کرد: این نظامی است باهوش، این خشونتی هوشمند است. هوشمند تر از تمام اپوزیسیونش. همین هم آن را برای جریان اصلی درون طبقه سرمایه دار جذاب می کند.

و برای چپ چه مانده است؟ بگذریم از کسانی که شب و روز به ناله در باب حصر خانگی موسوی و کروبی مشغولند. آنها را حتی نمی توان و نباید چپ نامید. الباقی اما مشغول چه کاری است؟ صد البته مشغول افشای جمهوری اسلامی. مشغول افشای پوسته سیاسی و ایدئولوژیک آن، مشغول افشای خرافات امام زمانی اش، مشغول افشای «ناتوانی اقتصادی اش»، مشغول اثبات این که این بار دیگر درگیری های جناحی رژیم کار را تمام می کند و راه خروجی از آن نیست، مشغول اثبات این که این رژیم اصلا قادر به تأمین نیازهای انباشت سرمایه نیست، مشغول لیست کردن اسامی کارگران زندانی و حماسه سرائی برایشان، مشغول جمع آوری امضا و دیدار با مقامات این نهاد و آن سازمان و مشغول اثبات این مدعا به سازمانها و نهادهای بین المللی که رژیم می گیرد و می بندد و سرکوب می کند و اجازه فعالیت نمی دهد و کذا و کذا. امر طبقاتی فقط تا آنجا در ادبیات این چپ راه می یابد که در خدمت محکوم کردن رژیم باشد و فقر و فلاکت و بیحقوقی کارگران را از آن نتیجه بگیرد و بعد هم آنان را به انقلاب رهائیبخش تحت رهبری خود فرا بخواند. همین. امر طبقاتی نزد این چپ تا آنجا اهمیت دارد که در راستای افشاء رژیم است. تحول طبقاتی نزد این چپ وعده سر خرمن فردای سرنگونی جمهوری اسلامی است، طرحی برای سیاست عملی نیست. به بیانی دیگر امر طبقاتی برای چپ در خدمت افشای رژیم است و نه برعکس. این دقیقا همان چیزی است که جنبش اصیل طبقاتی کارگران با همه گرایشاتش را از این چپ متمایز می کند که نزد او افشای رژیم سیاسی مسلط در خدمت امر طبقاتی است. بی دلیل نیست که سندیکای هفت تپه آنجا که به افشای قانونی می پردازد که داشتن مدرک فوق لیسانس را شرط کاندید شدن برای انتخابات مجلس می داند، قانونی که جنبه طبقاتی همین رژیم جمهوری اسلامی را به آشکارترین شکلی به نمایش می گذارد و نشان می دهد که در چهارچوب التزام عملی به ولایت فقیه یک رژیم طبقاتی به مراتب عریان تر از دمکراسی های غربی جاری است، متهم به جانبداری از رژیم می شود. بی دلیل نیست که چپ موجود به ستایش لفاظی های بیانیه اول ماه مه هفت تشکل می نشیند که از حق پست مدرنیستی «مبارزه برای تغییر» دفاع می کند، اما آشکار ترین بیان امر طبقاتی در بیانیه سندیکای هفت تپه – و همچنین در بیانیه مشترک اتحادیه مستقل کارگران شمال خوزستان و دزفول – را یکسره نادیده می گیرد که: «حداکثر درآمد نباید به هیچ وجه بیش از ده برابر حداقل دستمزد باشد». سوسیالیسم نزد این چپ اسم رمز مبارزه برای سرنگونی رژیم است و نه برعکس.

چپ موجود در قالب بورژوایی قرار گرفته است، چپ جامعه را اما تنها در قالب کارگری است که می توان شکل داد. امر طبقاتی امروز بیش از هر زمانی به امر بلاواسطه سیاسی بدل شده است. این ابزاری است که باید آن را به دست گرفت. بازسازی جنبش کارگری، بازسازی چپ جامعه، بازسازی کمونیسم در گرو این رویکرد طبقاتی است. افقی که کارگران مصری آن را طرح کرده اند و به جنبش کارگری ایران نیز راه یافته است، می تواند نقطه عزیمت و محور این بازسازی باشد. این شعار محوری را باید به یک سیاست همه جانبه ارتقا داد:

«حداکثر درآمد نباید به هیچ وجه بیش از ده برابر حداقل دستمزد باشد».


July 14th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي